«ثُمَّ لَمْ تَکُن فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ وَاللّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشْرِکِینَ»
آنوقت است که عذرى ندارند مگر اینکه بگویند به خدا، که پروردگار ما است سوگند، ما مشرک نبودیم.[۲۰]
« ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ …» بعضىها گفتهاند: مقصود از فتنه جواب است، یعنى جوابى ندارند مگر اینکه به خدا سوگند یاد کنند که ما در دنیا مشرک نبودیم.
بعضى دیگر گفتهاند: در کلام چیزى مضاف بر کلمه فتنه بوده و حذفشده و تقدیر آن چنین بوده: ثم لم تکن عاقبه فتنتهم- سرانجام مفتونى و شیفتگیشان نسبت به بتها این شد که بگویند ….
بعضى دیگر گفتهاند: مراد از فتنه معذرت است و البته براى هر یک از این احتمالات وجهى است.[۲۱]
۸- فریب
«یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُون»
اى فرزندان آدم! شیطان شمارا نفریبد آنچنانکه پدر و مادر شمارا از بهشت بیرون کرد و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد، چه اینکه او و همکارانش شمارا مىبینند و شما آنها را نمىبینید (اما بدانید) ما شیاطین را اولیاى کسانى قراردادیم که ایمان نمىآورند[۲۲].
در تفسیر المیزان در مورد معنای این آیه آمده است:«اى بنیآدم! بدانید که براى شما معایبى است که جز لباس تقوا چیزى آن را نمىپوشاند و لباس تقوا همان لباسى است که ما از راه فطرت به شما پوشاندهایم پس زنهار! که شیطان فریبتان دهد و این جامه خدادادى را از تن شما بیرون نماید، همانطوری که در بهشت از تن پدر و مادرتان بیرون کرد. آرى، ما شیطانها را اولیاى کسانى قراردادیم که به آیات ما ایمان نیاورده با پاى خود دنبال آنها به راه بیفتند. ازاینجا معلوم مىشود آن کارى که ابلیس در بهشت با آدم و حوا کرده (کندن لباس براى نمایاندن عورتهایشان) تمثیلى است که کندن لباس تقوا را از تن همه آدمیان به سبب فریفتن ایشان نشان مىدهد و هر انسانى تا فریب شیطان را نخورده در بهشت سعادت است و همینکه فریفته او شد خداوند او را از آن بیرون مىکند[۲۳]»
۹- گناه
«وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لِی وَ لا تَفْتِنِّی أَلا فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْکافِرِینَ»
بعضى از آنها مىگویند بما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم) و ما را به گناه گرفتار ساز، آگاه باشید آنها (هماکنون) در گناه سقوط کردهاند و جهنم کافران را احاطه کرده است.[۲۴]
شأن نزول:
گروهى از مفسران نقل کردهاند هنگامیکه پیامبر مسلمانان را آماده جنگ تبوک مىساخت و دعوت به حرکت مىکرد یکى از رؤساى طایفه بنى سلمه به نام جد بن قیس که در صف منافقان بود خدمت پیامبر آمد و عرض کرد اگر اجازه دهى من در این میدان جنگ حاضر نشوم زیرا علاقه شدیدى به زنان دارم مخصوصاً اگر چشمم به دختران رومى بیفتد ممکن است دل از دست بدهم و مفتون آنها شوم! و دست از کارزار بکشم! پیامبر به او اجازه داد.
در این موقع آیه فوق نازل شد و عمل آن شخص را محکوم ساخت، پیامبر رو به گروهى از بنى سلمه کرد و گفت بزرگ شما کیست؟ گفتند: جد بن قیس، ولى او مرد بخیل و ترسویى است، فرمود چه دردى بدتر از درد بخل، سپس فرمود بزرگ شما آن جوان سفیدرو بشر بن براء است (که مردى است پرسخاوت و گشادهروی).
شأن نزول فوق نشان مىدهد که انسان هرگاه بخواهد شانه از زیر بار مسئولیتى خالى کند از هر وسیلهاى براى خود بهانه مىتراشد، همانند بهانهاى که جد بن قیس منافق براى عدم حضور در میدان جهاد درست کرد و آن اینکه ممکن است زیبارویان رومى دل او را بربایند و دست از جنگ بکشد و به گناه بیفتد.
بههرحال قرآن در اینجا روى سخن را به پیامبر کرده و در پاسخ اینگونه بهانهجویان رسوا مىگوید: بعضى از آنها مىگویند به ما اجازه ده که از حضور در میدان جهاد خوددارى کنیم و ما را مفتون و فریفته (زنان و دختران زیباروی رومى) مساز! (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لِی وَ لا تَفْتِنِّی).
این احتمال نیز در تفسیر و شأن نزول آیه دادهشده است که او (جد بن قیس) به عذر و بهانه زن و فرزند و اموال بیسرپرست خود مىخواست از جهاد صرفنظر کند.
ولى بههرحال قرآن در پاسخ او مىگوید:« آگاه باشید که اینها هماکنون در میان فتنه و گناه و مخالفت فرمان خدا سقوط کردهاند جهنم گرداگرد کافران را احاطه کرده است» «أَلا فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْکافِرِینَ».
یعنى آنها به عذرهاى واهى و اینکه ممکن است بعداً آلوده به گناه بشوند هماکنون در دل گناه قرار دارند و جهنم گرداگرد آنها را فراگرفته است آنها فرمان صریح خدا و پیامبرش را درباره حرکت بهسوی جهاد زیر پا مىگذارند مبادا به شبهه شرعى گرفتار شوند.[۲۵]
یکى از راههای شناخت گروه منافقان در هر جامعهاى دقت در طرز استدلال آنها و عذرهایى است که براى ترک انجام وظائف لازم مىآورند چگونگى این عذرها بهخوبی باطن آنها را روشن مىسازد.
آنها
غالباً به یک سلسله موضوعات جزئى و ناچیز و گاهى مضحک و خندهآور متشبث مىشوند تا موضوعات مهم و کلى را نادیده بگیرند و براى اغفال افراد باایمان به گمان خود از الفباى فکرى آنها استفاده مىکنند و پاى مسائل شرعى و دستور خدا و پیامبر را به میان مىکشند، درحالیکه در میان گناه غوطهورند و شمشیر به دست گرفته بر پیامبر ص و آئین او مىتازند.
۱۰- تفرقه و اختلاف
«لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ ما زادُوکُمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَهَ وَ فِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِین»
اگر همراه شما (بهسوی میدان جهاد) خارج مىشدند چیزى جز اضطراب و تردید به شما نمىافزودند و بهسرعت در بین شما به فتنهانگیزى (و ایجاد تفرقه و نفاق) مىپرداختند و در میان شما افرادى (سست و ضعیف) هستند که بسیار از آنها پذیرا مىباشند و خداوند از ظالمان باخبر است[۲۶].
تفسیر نمونه در شرح این آیه میفرماید: آنها با سرعت کوشش مىکنند در میان نفرات لشکر نفوذ کنند و به ایجاد نفاق و تفرقه و از هم گسستن پیوندهاى اتحاد بپردازند «وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَه» سپس به مسلمانان اخطار مىکند که مراقب باشید « افراد ضعیف الایمانى در گوشه و کنار جمعیت شما وجود دارند که زود تحت تأثیر سخنان این گروه منافق قرار مىگیرند
اوضعوا از ماده ایضاع به معنى سرعت درحرکت است و در اینجا به معنى تسریع در نفوذ میان سپاه اسلام آمده و فتنه در اینجا به معنى تفرقه و اختلاف کلمه است[۲۷].
«یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَهَ» یعنى براى شما با ایجاد اختلاف و تفرقه فتنهجویى میگردند.[۲۸]
۱۱- ارتداد (از دین برگشتن)
«وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَهَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ یَسِیرا»
به شهادت اینکه اگر دشمن از هر سو بر آنان در خانههایشان درآیند و بخواهند که اینان دست از دین بردارند، جز اندکى بدون درنگ از دین برمیگردند.[۲۹]
مراد از فتنه به قرینه مقام، برگشتن از دین و مراد از درخواست آن، درخواست از ایشان است و کلمه تلبث به معناى درنگ کردن است. و معناى آیه این است که اگر لشکرهاى مشرکین از اطراف، داخل خانههاى ایشان شوند و آنان در خانهها باشند، آنگاه از ایشان بخواهند که از دین برگردند، حتماً پیشنهاد آنان را مىپذیرند و جز اندکى از زمان درنگ نمىکنند مگر همانقدر که پیشنهاد کفار طول کشیده باشد و منظور این است که این عده تا آنجا پایدارى در دیندارند، که آسایش و منافعشان از بین نرود و اما اگر با هجوم دشمن منافعشان درخطر بیفتد و یا پاى جنگ پیش بیاید، دیگر پایدارى نمىکنند و بدون درنگ از دین برمىگردند[۳۰].
۱۲-بلاها و مصائب اجتماعی
«وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقاب»
و از فتنهاى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمىرسد (بلکه همه را فرا خواهد گرفت چراکه دیگران سکوت اختیار کردهاند) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد.
امام سجاد و امام باقر از ائمه اهلبیت (ع) و همچنین زید بن ثابت و ربیع بن انس و ابو العالیه بهطوریکه مجمع البیان نقل کرده آیه را لتصیبن با لام و نون تأکید ثقیله- قرائت کردهاند و بقیه قاریان آن را لا تصیبن بالاى ناهیه و نون تأکید ثقیله- قرائت نمودهاند[۳۱].
دستهها: دانلود تحقیق و پروژه