2-7-10- نظریه برجسته سازی
در فرضیه برجستهسازی باور بر آن است که رسانههای خبری با ارائه و انتشار اخبار و اطلاعات دلخواه خود، اندیشه مردم پیرامون موضوعات معین را شکل میدهند. به تعبیر روشنتر، فرضیه برجستهسازی اذعان میدارد که:
-
- توجه رسانههای جمعی به موضوعات معین موجب میشود تا اهمیت آن موضوعات از نظر مردم افزایش یابد.
- رسانههای جمعی با پوشش زیاد خبری خود نحوه اولویتبندی مشکلات عمومی توسط مردم را تعيین میکنند.
- رسانههای جمعی اولویتهای خود را بر مردم تحمیل میکنند. آنها اولویتهای توده مردم را شکل میدهند.
- رسانههای جمعی در برخی شرایط با پوشش خبری و محتوای خود، جهتگیری ذهنی سیاستمداران، مدیران و رهبران کشور را تعیین میکنند.
فرضیه برجستهسازی در چند دهه گذشته تحقیقات و مطالعات وسیعی را معطوف خود ساخته است. لیپمن[48](1965) با اذعان بهاین واقعیت که «رسانههای جمعی تصاویر اذهان ما را شکل میدهند» محققان را برای کنکاش در ابعاد و الزامات برجستهسازی رسانهای برانگیخته است. مک کامبز[49] و شاو[50](1972) با بررسی تأثیرات رسانهها بر انتخابات 1986 امریکا، در زمره اولین کسانی قرار میگیرند که به صورت نظاممند تأثیرات برجستهسازی رسانهای را مطالعه کردهاند. آنان در بررسیهای خود نشان دادند رسانهها با پوشش خبری ویژه و اغراقآمیز تأثیری عمیق بر “رأیدهندگان نامصمم” برجای میگذارند و آنان را بر میانگیزند تا ضمن شرکت در انتخابات به کاندیدای معینی رأی دهند.
محققانی دیگر همچون اینگرام[51] و دیگران (1990) برجستهسازی در تلویزیون و تأثیرات آن را بر مخاطبان مورد مطالعه قرار دادهاند. آنان نشان دادهاند که تلویزیون با تحت پوشش قرار دادن برخی موضوعات و نادیده گرفتن موضوعات دیگر، میتواند بر اذهان و رفتار مخاطبان تأثیر بگذارد. به باور این محققان، برجستهسازی تلویزیون بیشتر بر مخاطبانی تأثیر میگذارد که آگاهی چندانی پیرامون موضوعات پوشش داده شده نداشته باشند.
به باور مانهایم برجستهسازی حاصل اولویتهای رسانهها، نهادهای سیاسی و توده مردم است. براساس مطالب یاد شده میتوان نتیجه گرفت که رسانهها قادرند با تمرکز بر بخشی از واقعیات و حقایق و پوشش فراگیر آن، اذهان گروه وسیعی از افراد جامعه را معطوف موضوعات خاص کنند و با ارزشگذاري حقایق و اغراق در آن ارزشگذاری میتوانند بر ارزشگذاریهای جامعه تأثیر بگذارند. همچنين برجستهسازی رسانهها اغلب پیرامون موضوعاتی موفقیتآمیز است که مخاطبان آشنایی چندانی با آنها نداشته و در آن موضوعات همخوانی بالایی با نیازها و خواستههای آنها داشته باشند و سرانجام اينكه برجستهسازی در قلمروهایی که با اولویتهای سیاسی جامعه هماهنگ باشد بیشتر احتمال وقوع دارد.
ژوزف نای جایگاه برجسته سازی را در دیپلماسی عمومی و قدرت نرم بصورت زیر نمایش می دهد :
قدرت نرم | قدرت سخت | ||||
هضم | جذب | برجسته سازی | پرداخت | زور کردن |