سئو

چگونه می توان یک داستان زندگی شخصی نوشت و آن را در اختیار عموم قرار داد؟

چگونه می توان یک داستان زندگی شخصی جذاب و آموزنده را نوشته و آن را جهت خواندن در اختیار افراد دیگر قرار داد؟ این سوال، حتما سوال خوبی است!

مهم ترین اصل برای برای زندگی نامه جهت عرضه به مخاطبان، سخت کوشی؛ تمرین؛ تکرار و کسب اطلاعات لازم در این زمینه است.

در ادامه ‘دایان کامرون’، نویسنده معروف، برای آگاهی پیدا کردن از چگونگی نوشتن داستان زندگی شما را به خوبی، راهنمایی می کند.

چگونه می توان مقاله شخصی را عمومی کرد؟

دایان کامرون:

من در طول بیست سال گذشته، بیشتر عمرم را صرف نوشتن مطالب مختلف از جمله دو کتاب آخرم کرده ام که یکی از آنها در مورد ‘آسیب های نظامی’ و دیگری در مورد ‘زنانی که در حال ترک اعتیاد خود هستند.’ می باشد.

هر یک از این دو کتاب، نوعی خاطره نویسی محسوب می شود. در حقیقت، من حتی در داستان هایی که می نویسم، سعی می کنم رگه هایی از واقعیت های زندگی شخصی ام، نیز جریان داشته باشد.

من در طول تمام سال هایی که در کلاس ها و کارگاه های نویسندگی زیادی شرکت کردم، همیشه از بحث در مورد اینکه آیا یک خاطره باید ‘واقعی’ باشد؛ ‘واقعاً درست باشد’ و یا ‘احساسی باشد’ دوری کرده ام.

حرفه نویسندگی، هم مانند تمام حرفه ها، باید توام با وجدان و اخلاق حرفه ای باشد.

فریب مخاطب با نوشتن داستان هایی غیرواقعی به اسم داستان های واقعی و فروش آن به مردم، اصلا کار درستی نیست.

نگارش داستان زندگی، از آن نوع نگارش هایی است که نویسنده باید با صداقت تمام، با مخاطب حرف بزند.

زندگی نویسنده؛ تجربه های او؛ احساسات و اتفاقاتی که در زندگی او رخ می دهد، همه و همه باید با بیانی جذاب و در کمال صداقت در قالب کلمات درآمده و در معرض عموم قرار داده شود.

نحوه نگارش داستان زندگی

بنابراین، شما باید در مورد اینکه تمام حقایق زندگی خود را به مخاطب بگویید، خودتان تصمیم نهایی را بگیرید.

شاید بهتر باشد در این مورد با دیگران مشورت کرده و از آنها بپرسید که آیا داستان شما با دیدگاهی واقع گرایانه باشد بهتر است یا خیر؟ البته، در نهایت این خود شما هستید که تصمیم نهایی را می گیرید.

برای مثال، آیا یادتان می آید که که ‘لباس قرمز گاوچران ها’ را در سن سه سالگی پوشیده باشید؟

آیا دعوای پدر و مادرتان در دوران کودکی و نوجوانی را به خاطر می آورید؟

آیا یادتان هست که چرا در کودکی احساس بدی نسبت به مدرسه داشتید؟

داستان زندگی شما نماینده زندگی اطرافیانتان نیز هست!

اما مسئله مهم دیگری که در مورد نوشتن داستان زندگی وجود دارد و باید به آن دقت کنید، این است که داستان شما نماینده داستان زندگی چه افرادی است؟

به عبارت دیگر، مسلما در داستان زندگی شما، به جز خودتان، افراد دیگری نیز حضور دارند. در واقع شما نماینده آنها هستید.

آیا تا به حال، به این موضوع فکر کرده اید که شما چگونه نماینده ای برای آنها هستید؟

آنچه در داستان زندگی برای شما اتفاق افتاده است؛ چیزهایی که در طول زندگی دیده اید؛ حتی به موضوعاتی که فکر کرده اید و چیزهایی که احساس کردید را چگونه توصیف می کنید؟

این به این معنی است که آیا شما برای نوشتن داستان زندگی خود، باید گاهی سخنانی ناشایست یا دردناک در مورد افراد دیگر بگویید؟ حتی افرادی که دوستشان دارید؟!

جواب مثبت است. بله…البته! اگر در کلاس های نویسندگی شرکت کرده باشید، بدون شک، این جمله برایتان آشناست:

‘شما به عنوان یک نویسنده حرفه ای، هنگام نوشتن داستان زندگی خود، باید اینگونه تصور کنید که انگار خانواده شما مرده اند!!’.

همیشه باید اولین پیش نویس از روایت شخصی خود را به شکلی بنویسید که انگار تمام افرادی که از کودکی تا به الان می شناسید، مرده اند، یعنی: پدر و مادرتان؛ خواهر و برادرتان؛ عشقتان؛ معلم هایتان؛ همسایگانتان؛ دوستانتان و…

پس از اینکه تمام اتفاقات و حقایق عاطفی را بر روی کاغذ آوردید، یک بار دیگر داستان زندگی خود را خوانده و

و تصمیم بگیرید که کدام قسمت ها را ویرایش؛ حذف؛ گسترش و یا تغییر دهید.

دوبار زندگی نامه خود را بنویسید!

اگر در همان بار اولی که داستان زندگی خود را نگارش می کنید، این کار را انجام دهید، یعنی همان بار اول مدام متن خود را کم و زیاد کنید، ذهن شما به شدت فلج شده و یا در بهترین حالت، لحن صادقانه و روان خود را از دست خواهید داد.

من خودم شخصا هنگام نوشتن، بارها مجبور شده ام از این روش استفاده کنم.

من در مورد ناپدری ام که همسر اول خود را کشت، نوشته ام؛

من درباره اعتیاد مادرم و ازدواج اشتباه پدر و مادرم نوشته ام؛

و در مورد افسردگی که پس از یک شکست عشقی سخت و دردناک، سراغم آمد هم نوشته ام.

من هنگام نوشتن تمام این حقایق، به این موضوع ایمان داشتم که هدف من از به خاطر آوردن این خاطرات تلخ و نوشتن آنها، انتقال دیدگاه و تجربه خود در زندگی به افراد دیگر است، نه اینکه رازهای زندگی دیگران را برملا ساخته و آنها را مجازات کنم.

یک خانواده همیشه خوبی ها و بدی ها را با هم دارد. خانواده ترکیبی از عشق؛ از دست دادن؛ امید؛ شیرینی ها و تلخی هاست.

اما… داستان زندگی هرکس در مورد خودش است. بنابراین، باید در مورد آنچه درباره افراد دیگر می گوییم دقت و تامل زیادی داشته باشیم.

البته، این دقت و احتیاط فقط در مورد انتقاد و شکست ها و یا مشکلاتی که دیگران در زندگی ما به وجود آورده اند، نیست! ما به عنوان یک نویسنده باید هنگام تعریف و تمجید از دیگران نیز احتیاط کرده و افراط نکنیم.

هیچ گاه فکر نکنید که مردم از خواندن داستان زندگی شما که سرشار از چاپلوسی و تملق از اطرافیانتان است، لذت برده و خوشحال خواهند شد.

‘پت کانروی’ نویسنده معروف، در یکی از مصاحبه هایش اعتراف کرد که پس از نوشتن دو کتاب ‘بزرگ سانتینی’ و ‘شاهزاده جزر و مد’، دچار مشکلات و ناراحتی های عصبی شده و در بیمارستان بستری شد.

برای همین، نوشتن یک شجاعت بزرگ است و نویسندگان برای نوشتن داستان های خود، به اطرافیان خود، نیاز دارند.

چگونه داستان زندگی شخصی خود را بنویسیم؟

هرکس در این دنیا داستان زندگی منحصربفردی دارد که وی را درگیر هدفی خاص کرده است.

داستان زندگی هرکس، ارزش های او را بیان می کند. خواه این داستان، فرصتی استثنایی باشد که او را به موفقیتی شگفت انگیز رسانده باشد، و خواه اتفاقی ناگوار و تلخ در زندگی اش باشد که موجب محرومیت ها و خلاهای فیزیکی و عاطفی زیادی برای او شده باشد.

داستان زندگی، خود یک چالش خاص است که گوینده با آن روبرو شده است، و انتخابی که او برای نحوه برخورد با این چالش داشته و نتیجه ای که از این چالش، تجربه کرده است را بیان می کند.

به قول ‘گانز’ نویسنده معروف، داستان زندگی، شنوندگان را به ارتباط با گوینده دعوت می کند.

داستان زندگی، داستانی است که به قول گانز: ‘اهداف فردی؛ اهداف مشترک و چشم انداز’ یک فرد؛ جامعه یا حتی یک سازمان را نشان می دهد.

داستان زندگی، بر روی یک چالش؛ یک انتخاب و یک نتیجه متمرکز است.

در ادامه چند نکته مهم برای نوشتن داستان زندگی به صورت حرفه ای را بیان می کنیم.

در این زمینه می توانید مقاله را مطالعه نمایید

نحوه نوشتن زندگی نامه به صورت حرفه ای

• برای روایت شخصی خود، یک پیام مهم و آموزنده، انتخاب کنید. یک داستان عالی معمولاً یک پیام اخلاقی یا پیامی مهم برای مخاطب، به همراه دارد. هنگام نوشتن یک داستان، باید ایده مشخصی داشته باشید تا ساختاربندی کتاب شما به صورت کاملا هدفمند، ایجاد شود. با انتخاب یک پیام اخلاقی شاخص و ارزشمند برای داستان خود، می توانید شنوندگان یا خوانندگان را به صورت غیرمستقیم در مسیر زندگی درست راهنمایی کنید.

• صرف نظر از نوع داستانی که می گویید، بسیار مهم است که موضوع اصلی یا نکته اصلی که داستان خود را بر پایه آن استوار کرده اید، برای خواننده کاملاً واضح و شفاف باشد.

• اگر داستان شما درون مایه طنز داشته و خنده دار است، می توانید با ایجاد پیچ و تاب در متن داستان، مخاطب را سرگرم کرده و داستان را برای او لذت بخش تر نمایید.

• اگر می خواهید یک داستان جذاب را برای مخاطبان خود تعریف کنید، سعی کنید تنش و حس دراماتیک داستان را تا لحظه به اوج رسیدن روایت خود حفظ کرده و افزایش دهید.

• از چالش ها و درگیری ها با آغوش باز، استقبال کنید. شاید فکر کنید شما به عنوان یک قصه گو، باید از درگیری ها و چالش ها دوری کنید. اما بهتر است بدانید که داستان نویسان بزرگ، دست به روایت هایی می زنند که انواع موانع و سختی ها در سر راه قهرمانان داستان، افراشته شده و سدی بزرگ برای آنها ایجاد کرده اند. مخاطبان برای اینکه از پایان داستان شما خوشحال و راضی باشند، باید با تمام وجود حس کنند که شخصیت های اصلی برای رسیدن به اهدافشان سخت تلاش کرده اند.

• برای داستان خود، ساختار مشخصی داشته باشید. روش های مختلفی برای ساخت یک داستان وجود دارد، اما سه عنصری که یک داستان باید داشته باشد، شامل: مقدمه؛ متن اصلی و نتیجه گیری است.

در واقع، یک داستان موفق با یک حادثه تحریک کننده آغاز شده؛ شخصیت ها در متن اصلی با چالش ها و اتفاقات خوب و بد زیادی دست و پنجه نرم می کنند، داستان به اوج خود رسیده و در نهایت نیز، پایان داستان به یک نتیجه گیری رضایت بخش ختم می شود.

• از تجربیات شخصی خود، استفاده کنید. خواه می خواهید یک داستان واقعی را مستقیماً بر اساس تجربه شخصی خود تعریف کنید و خواه قصد روایت داستانی تخیلی را دارید، شما همیشه می توانید هنگام ارائه داستان های جدید، برای الهام گرفتن به زندگی خود نگاه کنید.

به تجربیات مهم زندگی واقعی خود و اینکه چگونه می توانید آنها را به صورت روایت طراحی کنید، فکر کنید.

لینک منبع:

ادامه خواندن در سایت منبع

دیدگاهتان را بنویسید